معنادار بودن بخشهاى آغازين متون ادبى، با در نظر گرفتن ارزش اطلاعاتى آنها حقيقى شناخته شده است. اين واقعيت از ديرباز در ادبيات عرب در مورد شاخصترين نوع ادبى، يعنى قصيده، شناخته شده بوده است و بخش آغازين و كاملاً كليشهاى قصايد و ديگر انواع ادبى مورد بررسى كامل دانشمندان متعددى قرار گرفته است. اين در حالى است كه هيچ كس اهميت ويژه بخشهاى آغازين سورههاى قرآنى براى متن كامل سوره را تاكنون بررسى نكرده است؛ اما اين امر به معناى جالب توجه نبودن بخشهاى آغازين سورههاى مكى نيست.
در بررسى حاضر تمام سورههايى كه با گروههاى قسم آغاز مىشوند، مورد مطالعه قرار مىگيرند. اين سورهها را كه (به استثناى) يك سوره، يعنى سوره صافات) براساس زمان نگارى نلد كه مربوط به نخستين دوره مكى است، مىتوان به صورت زير دستهبندى كرد:
1- گروههاى قسم از نوع و الفاعلات: سور صافات، ذاريات، مرسلات، نازعات، عاديات.
2- گروههاى قسم كه اشاره به اماكن مقدس و چيزهاى ويژه دارد: سور طور، بلد، تين.
3- گروههاى قسم كه راجع به پديدههاى عالم و برخى دورههاى زمانى شب و روز است: سور بروج، طارق، فجر، شمس، ليل، ضحى.
گروههاى قسم در اين نوع خاص كه گاه بدون كاركرد آغازين شاخصى ظاهر مىشود، در بخشهاى داخلى سور عهد نخست مكى نيز قابل مشاهده است.
مفسران مسلمان و دانشمندان غربى گروههاى قسم از نوع «و الفاعلات» را پيچيدهترين نوع دانستهاند. اين قسمها، نام اشياى مورد قسم را به طور واضح ذكر نمىكند، بلكه با توصيف آنها به عنوان اشيايى كه به حركت درآمده (به استثناء سورهاى كه بعداً مىآيد و موضوع مورد بحث در آن به صورتى سريع به حركت در آمده است) و در حركتهاى پياپى و مختلف به آنها اشاره مىكند. قسمهاى اين نوع جايگاهى استثنايى را در قرآن به خود اختصاص مىدهند تا جايى كه زبان استعارهاى متمايزى را از باقى گروهها پديد مىآورند.
در سوره 100 (عاديات) چنين مىخوانيم:
1- والعاديات ضبحاً
2- فالموريات قدحاً
3- فالمغيرات صبحاً
4- فاثرن به نقعاً
5- فوسطن به جمعاً
6-...
پنج آيه دربرگيرنده قسم نوعى تابلو ترسيم مىكنند: حركتى مستمر و سريع گروهى از اسبان كه راكبان آنها به جنگ مىروند. آنچه در اين تابلو شاخص است، پيشرفت و حركت آنان است كه در پايان، به يك توقف ناگهانى كه به مثابه مقصدى براى آن حركت و عبارت از اردوگاه دشمن است، منتهى مىشود. مضمون سوره با استعانت از حروف «ف» كه متضمن مفهوم پيشرفت است، بيان مىگردد. اين حركت كه صريحاً به «اغاره» توصيف شده است (فالمغيرات صبحاً) به سوى هدفى تعيين شده هدايت مىشود. آمدن به سراغ دشمن و غافلگير ساختن او، آن هم زمانى كه او در خواب است .
نمونه بعد سوره 79 (نازعات) است:
1- و النازعات غرقاً
2- والناشطات نشطاً
3- والسابحات سبحاً
4- فالسابقات سبقاً
5- فالمدبرات امراً
6-...
مفسران در تفسير تصاوير گروه قسمهاى اين سوره اتفاق نظر ندارند. تفسير رايج، اسمهاى فاعل آغاز سوره را ناظر به فرشتگان مرگ مىداند. با اين حال تنها تفسير قابل قبول، اين است كه گروه قسمهاى مزبور، هماهنگ با گروه قسمهاى آغاز سوره و العاديات، ناظر به گروهى از سواران است. تفسير مجموعه «والفاعلات» به آنچه به فرشتگان باز مىگردد، ناشى از تفاسير سنتى قرآن كريم است كه توسط مسلمانان صورت گرفته است (در اين زمينه مدارك معتبرى توسط طبرى، زمخشرى، و ابن قيم جوزى نقل شده است). تفسير مزبور با اصل توضيح تصاوير هماهنگ با تصوير نگارى اسلامى هدايت شده است.
نمونه بعدى سوره 77 (مرسلات) است:
1- والمرسلات عرفاً
2- فالعاصفات عصفاً
3- و الناشرات نشراً
4- فالفارقات فرقاً
5- فالملقيات ذكراً
6-...
اين فقرات نيز بر حسب تفسير رايج به فرشتگانى با فعاليتهاى متنوع باز مىگردد و يا به احتمال بيشتر به بادهايى اشاره دارند كه ابرهاى طوفان را با خود مىآورند كه خود ارائه كننده تصوير مجازى نزديك شونده است. بار ديگر ما با تابلويى از حركتى منظم و مستمر مواجهيم. توانايى به ثمر رساندن خدمتى دينى كه به پديدههاى طبيعى نسبت داده شده باشد - و ما نمونهاى ازآن را در اينجا مىبينيم - مشكلى جدى ايجاد نمىكند. اين سوره به صورتى بسيار هماهنگ با سوره نازعات، به صراحت وقوع حوادث مربوط به آخرت را گوشزد مىكند: انما توعدون لواقع.
سوره 51 (ذاريات):
1- والذاريات ذروا
2- فالحاملات وقراً
3- فالجاريات يسراً
4- فالمقسمات أمراً
5- انما توعدون لصادق
6-...
گروه قسمها در اينجا، تابلويى از ابرها را ارائه مىكند كه نشانى از باران طوفانزا است. در اينجا نيز حركتى مستمر دركار است كه تا زمان رسيدن به مقصد خويش ادامه مىيابد. ابرها، بار ديگر نمونههايى از مشخصات ويژه مربوط به مرگ و آخرت شدهاند. در پايان نيز وقوع امرى كه هنوز زمان آن فرا نرسيده و تجربه نشده است، اعلام مىگردد: انما توعدون لصادق.
سوره 37( صافات):
1- والصافات صفا
2- فالزاجرات زجراً
3- فالتاليات ذكرا
4- ان الهكم لواحد
5- رب السماوات و الارض و ما بينهما و رب المشارق
در اينجا، گروه قسمهاى متعلق به سورهاى مربوط به دوره دوم زمان مكى و آخرين سورهاى است كه با نوع «والفاعلات... ان» آغاز شده است. قسمهاى آغاز اين سوره به مثابه رحم تصاوير عمل كرده است و كاركرد دوم قسمها در بخشهاى آتى سوره به قوت خود باقى است، آنجايى كه نه تنها فرشتگان در اواخر سوره، خود را «صافات» معرفى مىكنند: «و انا لنحن الصافون» (آيه 165)، بلكه خود را «و التاليات ذكرا» نيز مىشمارند: و انا لنحن المسبحون (آيه 166) و آنچه بيش از اين نيز قابل توجه است، تأثير تصوير نگارانهاى است كه از مجموعه قسمها حاصل گرديده است. تصوير صف بر اثر فعاليت «زجر» كه توسط ملائكه صورت مىگيرد و عبارت از عمل اخراج شيطان از ملا اعلى توسط آنهاست تقويت شده است. ذكر نيز عبارت از تسبيح پروردگار است و القاء كننده يكتايى اوست. سوره صافات، نشانى از توحيد را ارائه مىكند و در مقابل آن تصوير برگدانى از گروههاى دشمن نشان داده مىشود كه شيطان كوچك و پيروان آنان در بين بشر است كه به اشكال گوناگون ظاهر مىشوند:
كوشش جهت رسيدن به ملا اعلى (آيات 6 به بعد)، ترديد آفرينى در ادعاى محمد و نسبت دادن پيام وى به الهام جن (آيه 158) و جنون (آيه 36) انكار توحيد الهى از طريق نسبت دادن دخترانى به وى كه در هيئت فرشتگان مجسم شدهاند (آيه 149)، جنود آنان كه در مواجهه با جنود آسمانى قرار دارند (جنودنا، آيه 173) و در صفوف به هم فشرده ايستادهاند (صافون) و اين خود نماد توحيد است.
مواجهه بين دو نيرو كه ساختار بنيادين تمام سوره صافات است، در خدمت برانگيختن انتظارى آميخته با هيجان در مورد نتيجه رويارويى در ذهن شنونده قرار مىگيرد. طرف غالب نيز جهت تعيين اين نتيجه در پايان سوره ذكر شده است: و ان جندنا لهم الغالبون (آيه 173).
پس از گروههاى فوق، گروهى كوچك از قسمها راجع به اماكنى است كه آميخته با تجليات خاص الهى است كه نقشى مهم در تاريخ رستگارى بشر ايفا كرده است تنها مكانى كه در قرآن به طور مكرر ذكر شده مكه است كه يكبار تنها و بار ديگر همراه با طور سينا به عنوانى مكانى دوم آمده است. در سه گروه قسم ديگر، پيوستگى قابل ملاحظهاى بين نحوه تركيب اجزاء قسم و متنى كه از پى مىآيد وجود ندارد.
سوره 95: والتين
1- والتين و الزيتون
2- و طور سينين
3- و هذا البلد الامين
4- لقد خلقنا الانسان فى أحسن تقويم
5- ثم رددناه اسفل سافلين
6-...
سوره با قسم به يك جفت ميوه و سپس يك جفت مكان آغاز مىشود. عبارت بعدى، دربرگيرنده مسيرى ديگر درباره عدم استقرار انسان از آغاز خلقت تا زمان وى در انتهاى حيات اوست. نتيجهاى كه از اين بحث دو قسمتى حاصل و بيان آن با حرف فاء آغاز مىگردد اين است كه عقيده به روز معاد قابل انكار نيست.
سوره 52: و الطور
1- والطور
2- و كتاب مسطور
3- فى رق منشور
4- و البيت المعور
5- و السقف المرفوع
6-...
اين سوره با شباهت زيادى كه به بخش آغازين سوره 95 دارد، در گروه قسم خود دو مكان مرتبط با وحى الهى را ذكر مىكند: كوه سينا و مكه وسيعترين مجموعه گروههاى قسم كه قابل بحث باقى مىماند و در عين حال از همه گروههاى ديگر پيچيدهتر است، عبارت از سورههايى است كه راجع به پديدههاى ويژه آسمانى و بيشتر راجع به مراحل شب و روز مىباشد. تفاوت اين سورهها از مواردى كه تاكنون مورد بحث قرار گرفته قابل توجه است. اين سورهها نه راجع به پديدههاى طبيعى تصوير شدهاى است كه خود به عنوان نشانههاى حوادث عالم آخرت كه روزى فرا خواهد رسيد به كار رفته است و نه درباره اماكن مقدس ويژهاى است كه نشانههاى نمادين موارد تاريخى تجلى الهى و يا وقايع مربوط به تعليمات الهى است، بلكه اين سورهها به موضوعاتى انتزاعى از قبيل زمان وقوع مراحل يا نشانههاى مشهود پديدههاى آسمانى باز مىگردد. جالب توجهترين نشانهاى كه در اين گونه سورهها وجود دارد يكنواختى تقريبى عبارتهايى است كه از پى مجموعه قسمها مىآيد، عبارتهاى گوناگون، در مواردى مختلف خود بر اصالت وحى محمدى تاكيد دارد و گاه به شخص مخاطب كه عبارت از محمد (ص) مىباشد، باز مىگردد:
ماودعك ربك و ما قلى ضحى 3
ولسوف يعطيك ربك فترضى ضحى 5
انه لقول رسول كريم تكوير 19
انه لقول فصل ثارق 13 (114)
نيز ممكن است بتوان اين آيه را نيز در عداد آيات فوق شمرد هل فى ذلك قسم لذى حجر (فجر 5)
درمواردى ديگر رابطهاى وثيق در آخر سوره بين متكلم كه مقام الوهيت است و شخص مؤمن يافت مىشود و خطاب به پيامبر (ص) مىتواند با كلماتى جايگزين گردد كه متوجه يك مؤمن متقى نمونه است. شخص مخاطب به مرحلهاى جديد از ادراك درونى رسيده و به رضا (يرضى، ترضى، راضية، مرضية) نعمت و اطمينان (مطمئنة) دست يافته است:
و أما بنعمة ربك فحدث ضحى 11
فسبح باسم ربك العظيم واقعه 96
بل هو قرآن مجيد بروج 21
فى لوح محفوظ بروج 22
تشخيص گروههاى قسم به مراحل زمان كه به نحو خاص در خدمت مقاصد دينى قرار گرفته در سورههاى گوناگون آسان است. نظير:
والعصر 106 - 1
و الفجر 89- 1
و الليل اذا يسر 89 - 4
(114) - مؤلف به جز اين، سه مقاله ديگر در تحليل ساختارهاى بلاغى سوره يوسف و سور جزء سى ام قرآن تأليف كرده است. مقاله حاضر تنها نوشته وى است كه در مجلهاى در ايران (لقمان) منتشر شده است. (ويراستار).